English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5194 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
Other Matches
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
flounces U حرکت تند و ناگهانی
flounced U حرکت تند و ناگهانی
twitching U حرکت یا کشش ناگهانی
twitched U حرکت یا کشش ناگهانی
flouncing U حرکت تند و ناگهانی
twitch U حرکت یا کشش ناگهانی
flounce U حرکت تند و ناگهانی
twitches U حرکت یا کشش ناگهانی
lunged U حرکت ناگهانی بدن به جلو
lunges U حرکت ناگهانی بدن به جلو
lunging U حرکت ناگهانی بدن به جلو
lunge U حرکت ناگهانی بدن به جلو
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
swings U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
twitch grass U کشش حرکت یا کشش ناگهانی
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
nosedive U افت ناگهانی کردن
nosediving U افت ناگهانی کردن
nosedived U افت ناگهانی کردن
nosedives U افت ناگهانی کردن
to feel a pang of jealousy U ناگهانی احساس حسادت کردن
to be touched [hit] by a pang of regret U ناگهانی احساس پشیمانی [افسوس] کردن
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
zapped U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
plucking U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
pluck U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
inch U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
move U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
laziest U باکندی حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
underway U در حال حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
ripples U بطور موجی حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
paddle U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com